مدل کسب و کار یا Business Model دو واژهایه که توسط دانشگاهیان، معلمان کسب و کار و کارآفرینان استفاده میشه! اما آیا شما میدونین مدل کسب و کار دقیقاً چیه؟
فکر کردن راجع به سه تا بخش زیر عین فکر کردن به اصل تجارت و کسب و کاره:
- چیزی که تولید میکنین چیه؟ آیا میتونین چیزی تولید کنین که مشتری اون رو بخره؟ امکان سنجی یا Feasability
- قراره محصولتون رو به چه کسی بفروشین و چرا اون تمایل داره که محصول شما رو بخره؟ درجه تمایل یا Desirability
- مدل درآمد چطوریه؟ هزینه تولید اون محصول چقدر میشه و با چه قیمتی به بازار عرضه میشه؟ آیا سودآوره؟ قابلیت دوام یا Viability
در واقع ساختن و به دست آوردن یه ارزش یعنی محصولی که شما تولید میکنین (ساختن ارزش) و تعداد مشتری که حاضرن برای اون محصول پول بدن و بخرنش (به دست آوردن ارزش)!
پیشنهاد اون ارزش، به نحوه توضیح دادن و روابط عمومی شما، درمورد این که اصلاً این محصول چیه و چرا باید بخرن، با مشتری برمیگرده.
پس طبق حرفهایی که تو پاراگرافهای بالاتر زدم، مدل کسب و کار به کلیه فعالیتهایی که تو یه شرکت، برای تولید محصولات یا خدمات و نحوه توزیع و بازاریابی به مشتریان، انجام میدین اشاره میکنه!
چرا Business Model اهمیت داره؟
حالا که انشالله متوجه شدین بیزنس مدل چیه، بهتره درمورد اهمیت Business Model هم با هم صحبت کنیم!
باید به مدل کسب و کار به عنوان یه روش موثر برای رقابت نگاه کرد چون کپی کردن یه مدل کسب و کار از بقیه کار سختیه ولی کپی کردن محصولات و خدمات بقیه نسبتاً راحته! اگه کسب و کار جدیدی رو شروع کردین و دلتون میخواد که خیلی سریع توجه مشتری رو به خودتون جلب کنین باید یه Business Model تک و یونیک داشته باشین، حتی اگه سر یه شغلی هستین و نیاز به رشد دارین، پس یه راه خیلی پر قدرت برای شروع استفاده از ایدههاتون ، تمرکز روی بازآفرینی یه مدل کسب و کار است.
اگه راجع به ایدههای کسب و کار یا مدل بیزنس خودتون روشن نباشین، افراد نمیتونن روی بیزنس شما سرمایه گذاری کنن. در واقع یه Business Model بهتون کمک میکنه تا خیلی واضح و روشن در مورد قسمتهای کسب و کارتون و نحوه مشارکت اون قسمتها باهم برای تولید یه محصول یا خدماتی که مشتری حاضره بابتش پول بده و شما رو به سودآوری برسونه، توضیح بدین.
مدل کسب و کار چیست؟
بیایین یه نگاه عمیقتر به Business Model داشته باشیم:
یه مدل کسب کار چارچوبیه برای درک، طراحی و آزمایش ایده های کسب و کار و یه روش اصولی برای چگونگی به دست آوردن سود خوب، در عین ایجاد ارزش برای مشتری هاست.
محض اطلاع باید بگم که هیچ تعریف واضح و دقیقی درمورد مدل کسب و کار وجود نداره و اکثر افراد آکادمیک هم هنوز به یه تعریف واحد از بیزینس مدل نرسیدن.
فقط کار آفرینان نیستند که از این مدل برای به واقعیت تبدیل کردن ایدههاشون و رسیدن به درآمد خوب استفاده میکنند. سازمانهای بزرگ، موسسات دولتی و برندهای تجاری نیز از مدل کسب و کار استفاده میکنن تا نحوه عملکردشون رو بهبود ببخشن و روش بهتری برای پاسخگویی به نیاز مشتری پیدا کنن و در نتیجه ساختار بیزنس رو در جهت مثبتی تغییر بدن!
در سالهای اخیر محبوبیت این مدل ها باعث ایجاد چارچوبهای مختلفی برای مدلسازی کسب و کار شده که تعدادی از اونها فراتر از دغدغههای عادی در طراحی مشاغل، هستند و موضوعاتی مثل پایداری و اقتصاد دورانی رو در نظر میگیرند! پس استفاده از یه مدل تجاری تو عصر حاضر خیلی خیلی مهمه و میتونه باعث رونق بیزنس شما بشه!
اگه نمیدونین اقتصاد دورانی چیه بهتره، از اینجا میتونین اطلاعات خودتون رو زیاد کنین.Business Model چی هست و چی نیست!
الان میخوام براتون توضیح بدم که یه مدل تجاری چی هست و چی نیست! یعنی نباید با چه چیزهایی اشتباه گرفته بشه و باید با چه چیزهایی درست گرفته بشه!! 🙂
اول از همه بدونین که این مدل نه یه برنامه است و نه یه استراتژی! چون یه استراتژی روی اهداف بلند مدت تمرکز میکنه و یه برنامه یا پلن برای رسیدن به یه سری فعالیت خاص طرح ریزی میشه و روی نحوه پیاده سازی یه استراتژی تمرکز میکنه!
مدل کسب و کار یه استراتژی کسب و کار نیست!
یه مدل تجاری در رابطه با نحوه طراحی مشاغل، به وجود اومده تا کارای زیر رو کنه:
- برآورده کردن نیاز مشتری (چیزی که نیاز داره بخره رو تولید کنین).
- تولید یه جریان سودآورد از فروش!
- ساختن بیزنسی که به راحتی قابل کپی برداری و تکرار نباشه.
- فراهم کردن فرصتهایی برای رشد.
- تصمیم گیریهای بهتر شغلی.
- کمک به کارآفرین برای تدوین کردن بهترین راه حل در رفع نیاز مشتری.
- مدل کسب و کار با خود شرکت درگیره و استراتژی کسب و کار با محیطی که فعالیتهای شرکت در اون انجام میشه درگیره!
- استراتژی بیزنس مشخص میکنه که شرکت تو کدوم بازارها باید فعالیت کنه و چه سرمایه گذاریهایی انجام میده و هدف این استراتژی توسعه مزیتهای رقابتی پایداره!
قطعاً شما نمیخواین یه تجارت بزرگ رو راه اندازی کنین و ببینین سال بعدش مشاغل دیگه، مشتریهای شما و محصولی که تولید میکنین رو دزدیدن. باید بدونین مزیت رقابتی شما همیشه یه چیز نسبیه و مطلق نیست. منظورم اینه که همه چیز دائماً تغییر میکنه پس باید مطمئن بشین که حواستون هست و خودتون مشخص میکنین که چطوری برای کسب و کارتون قراره رقابت کنین و اون بیزنسی که بهترین عملکرد نسبی رو نسبت به بقیه بیزنس هایی که تو همین زمینه فعالیت میکنن، داشته باشه، میانگین سود رقابتی بیشتری هم داره!
مدل بیزنس یه برنامه کسب و کار نیست!
دو نوع برنامه مختلف وجود داره که معمولاً با هم اشتباه گرفته میشن:
برنامه کسب و کار Business Plan
این مدل به هدف شرکت در نحوه پیاده سازی استراتژیها اشاره داره.
برنامه استراتژیک Strategic Plan
نحوه رقابت یه شرکت با توجه به منابع، توانمندیها و ظرفیت و پویایی محیط.
یه برنامه کسب و کار نقطه آغاز یه بیزنسه و تمرکزش روی نحوه پیاده سازی استراتژیهای اون شغله. بیزینس پلن ارائه شده باید شامل اهداف، تاکتیکها و البته بودجه بندی باشه! یه برنامه استراتژیک، برنامهای بلند مدته که معمولاً بین 3 تا 5 سال طول میکشه! هدف این برنامه با در اولویت قراردادن منابع (زمان، پول و مردم است)، رشد کسب و کار و سود خالصه البته یه دید و راهنمایی کلی هم به سرمایه گذاران ارائه میده.
این برنامه ریزی، گزینههای آینده، مسیرهای شغلی، بازارهایی که برای سرمایه گذاری مناسب هستن، منابع مورد نیاز و مناسب رو ارزیابی میکنه. از طرف دیگه یه مدل کسب و کار به این دلیل استفاده میشه که به صورت اصولی تدوام یه شرکت رو از مسیر شکل گیری ارزش تا رسیدن به اون ارزش و توزیعش تو بازار ارزیابی کنه.
یکی دیگه از قدرتهای مدل کسب و کار اینه که رقبا و مشاغل دیگه رو مدلسازی میکنه که این کار برای یافتن مدل بیزنس غالب در بازار و مشاهده تهدیدهای احتمالی از طرف مدل های تجاری جدیدی که مثلاً توسط استارتاپها ایجاد شده، به درد میخوره.
بیزنس مدل در حکم یه چارچوب، ابزار و مدل فکریه!
بیزنس مدل یه چارچوب ذهنیه که استفاده از اون میتونه بهمون کمک کنه تا نحوه عملکرد یه شرکت برای ایجاد ارزشها رو درک کنیم!
هر مدل کسب و کاری که انتخاب میکنین باید حتماً آزمایش بشه. حواستون باشه که بیزنس مدل ها به ندرت موفق میشن و باید قبل از استفاده، به درستی تنظیم شده باشن. این که به یه ارزش پیشنهادی فکر کنیم یه چیزه و این که بتونیم اون محصول یا خدمات رو وارد بازار کنیم و ببینیم آیا مشتری واقعاً برای خریدش پول میده یه چیز دیگهست!
در حقیقت شاید لازم باشه یه شرکت نوپا قبل از تبدیل کردن بیزنس مدل به یه موتور سوددهی، اون رو تغییر بده و اصلاحش کنه! این یه بخشی از فلسفه استارتاپهای ضعیف و به بلوغ نرسیدهست و البته که شرکتهای جا افتاده سناریوی کاملاً متفاوتی خواهند داشت!
انواع مختلف بیزنس مدل
بیزنس مدل ها انواع مختلفی و زیادی دارن که من اینجا 4تا از اونها رو براتون مثال میزنم:
1. تبلیغات Advertisement
اکثر رسانه های اجتماعی مثل Forbes با تبلیغاتی که روی وب سایتشون انجام میدن برای خودشون سود به دست میارن. تو این مدل هم باید کسی که سفارش تبلیغات داده رو راضی نگهدارین هم مشتری اون تبلیغات رو، ممکنه که مشتری بهتون پولی نده ولی سفارش دهنده حتماً موظفه یه مبلغی رو به شما تقدیم کنه!!
2. بیزنس مدل بازاریابی وابسته Affiliate Marketing Business Model
این مدل توسط بسیاری از شرکت های نرم افزاری، تولید کنندگان و سایت های کسب و کار الکترونیکی از جمله آمازون استفاده میشه. یه شرکتی که مثلاً لوازم آرایش میفروشه با لینک کردن یه سری از محصولاتش به آمازون به قول معروف برای اون مشتری جور کرده و سپس آمازون با فروش محصولش، به ازای تعداد مشتری که شما برای اون فرستادین بهتون کمیسیون میده.
3. مدل مزایده معکوس
تو این مدل که بهش Reverse Auction هم میگن، مزایده رو از پایینترین قیمت به خریدار ارائه میدن و خریدار میتونه هر کدوم از پایینترین قیمتهایی که بهش ارائه شده رو انتخاب کنه!
4. مدل واسطه گری Borokerage
این مدل خریدار و فروشنده رو بهم وصل میکنه و در ازای هر معاملهای که انجام میشه یه پورسانتی دریافت میکنه! مثل مشاور املاکی!
برای دیدن انواع مختلف مدل های کسب و کار یه سر به سایت Chron بزنین!